ایدین جونایدین جون، تا این لحظه: 12 سال و 12 روز سن داره

شکلات من آیدین

کاردستی واسه وبلاگ سپیده جون

  ایدینی یه مسابقه واسه بچه ها هست هر کسی باید یه کاردستی با کمک مامانش درست کنه ولی سپیده جون گفته که چون شما خیلی کوچولویی من واست درست کنم و تو مسابقه شرکت بدیم این شما و این کاردستی ما ...
31 فروردين 1392

ایدین بلا

ایدین جونم متاسفانه اولین عیدت همچین خوب نبود و ما نتونستیم که تو رو به گردش ببریم فدات شم جبران میکنیم و این که سینه پهلو کردی و هفت تا امپول زدی جیگرم الان خیلی بهتری چیزی به یک سالگیت نمونده و تو متاسفانه وزنت زیر نمودار هست که این مورد من و بابا جون رو خیلی ناراحت کرده و تحرکت خیلی زیاده غذا هم نمیخوری یا اگه بخوری به زور جو جو و پیشی و دور زدن با سه چرخه یه ذره میخوری                                              ع...
22 فروردين 1392

11 ماهگی سلام

ایدین جون چیزی به یک سالگیت نمونده گلم و تو روز به روز شیطون تر میشی و لاغر تر فعالیتت خیلی زیاده و غذا خوردنت خیلی کم وقتی غذایی رو دوست نداری با انگشت از دهنت درش میاری یا از همون اول روتو بر میگردونی اخه من چکار کنم با تو عاشق موتور و ماشین هستی صدای در خونه رو وقتتی بابا باز میکنه که میشنوی با سرعت تمام میری و پشت در سالن منتظرش میمیونی که بری یه دور کوچولو بزنی با بچه ها خیلی بازی میکنی و سرگرم هستی و از بین اسباب بازی هات برج هوش و توپ رو خیلی دوس داری و با اشاره و تکون سر و نگاهت همه منظورت و حرفات رو میرسونی و همچنین از حرف ا برای همه چی استفاده میکنی خیلی با حال بلند و یواش کش دار و کوتاه همش میگی اا ااا    &n...
10 فروردين 1392

دومین سفر ایدین ( 5 ماهگی )

دومین سفرت مربوط به شهریور ماهه که من تنبلی کردمو تا حالا واست نذاشتم الاهی قربونت برم چقدر کوچولو بودی ١٤ شهریور به همراه ایدا  خانم و خانوادش و دایی ایدا و یه دوست خانوادگی رفتیم سفر اول رفتیم مشهد بعدش شمال تو ٤ ماه و نیمه بودی اینجا رو ببین چقدر شیرینی بغل بابا جون   نی نی نازی سرتو بیار بالا گلم به هر بچه کوچولویی که رد میشد نگاه میکردی   ببین جیگر طلا هر چند تا عکس که گرفتم تو فقط به اطرافیانت نگاه میکردی       اینجا بلاخره شکارت کردم قربون اون چشای خوشکلت برم من کوچولوی مامان اینجا شاندیزه   بغل داداش ایدا خوش میگذره ؟ ج...
4 فروردين 1392
1